- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مصطفی قاسمیان - احتمالاً در شبکههای اجتماعی عکس یا خبری از رامبد جوان و نگار جواهریان درباره سفرشان به کانادا خواندهاید. سفری که در ابتدا گفته شد برای اکران فیلم «قانون مورفی» در تورنتو بوده و در روزهای گذشته هم عکسهایی از این اکران منتشر شده اما به گمان غالب کاربران شبکههای اجتماعی، تنها برای یک مراسم اکران سینمایی نیست. ظاهراً هدف اصلی، تولد فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان در کاناداست تا بتواند شهروند این کشور باشد. به این کار رامبد جواد انتقادات فراوانی وارد شده که در باکس مقابل نوشتهایم اما جالب است بدانیم این سفر برای رامبد جوان چقدر هزینه داشته است.
برای فهمیدن این موضوع، با یکی از مؤسسات مهاجرتی مشهور تماس گرفتیم و درباره هزینههای معمول تولد فرزند در شهر «تورنتو» (شهر محل سکونت رامبد) پرسیدیم. اولین هزینه، حق مشاوره مؤسسه است که به دلار دریافت میشود؛ پنج هزار دلار کانادا، چیزی حدود 50 میلیون تومان. هر بلیت اکونومی پرواز تهران - تورنتو و برعکس، بین 12 تا 60 میلیون تومان است که ما میانگین آن را 25 میلیون تومان در نظر گرفتیم. بلیتهای بیزنس و فرست کلاس هم هست که طبعاً گرانترند. بنابراین چهار بلیت پرواز برای رفت و برگشت دو نفر، به طور میانگین 100 میلیون تومان آب میخورد. طبق اعلام این مؤسسه مهاجرتی، هزینه تولد فرزند در تورنتو بین 12 تا 15 هزار دلار کاناداست که حدود 120 تا 150 میلیون تومان میشود. ناگفته نماند طبق قوانین کانادا، گردشگرانی که در زمان بارداری به این کشور وارد میشوند، مشمول دریافت خدمات بیمه نمیشوند.
با توجه به زمان ضبط «خندوانه» و برگزاری نمایشگاه کتاب و همچنین مدت زمان اقامت لازم رامبد و نگار پس از تولد فرزندشان در کانادا، میتوان نتیجه گرفت آنها حداقل سه ماه در تورنتو اقامت دارند. هزینه سه ماه اقامت در یک آپارتمان معمولی مبله در این شهر، به طور میانگین ماهی سه هزار دلار کاناداست که در مجموع 9 هزار دلار یعنی 90 میلیون تومان میشود. هزینه خوردوخوراک و حملونقل یک خانواده دونفره با فرزند در این شهر، ماهی چهار هزار دلار کاناداست؛ با احتساب یک زندگی عادی، نه ولخرج و نه صرفهجویانه. بنابراین سه ماه اقامت در این شهر برای رامبد 120 میلیون تومان هزینه دارد.
خلاصه آن که تولد فرزند این سینماگر در کانادا، برای رامبد در مجموع بین 480 تا 510 میلیون تومان هزینه خواهد داشت. البته ذکر این نکته ضروری است که هزینههای بیمارستانی بدون بیمه در این شهر بالاست و در صورتی که به هر دلیلی اقامت بیش از حد معمول لازم باشد، طبعاً به طور چشمگیری هزینهها بیشتر میشود.
شبکههای اجتماعی علیه سفر رامبد
سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا، موج واکنشهای منفی را در شبکههای اجتماعی به سوی مجری «خندوانه» روانه کرده است. از عموم واکنشها اینطور برمیآید که تصمیم رامبد برای تولد فرزندش در کشوری غیر از ایران، تصویری را که او از خود به عنوان یک شخصیت دوستدار ایران در ذهن مردم به وجود آورده، مخدوش کرده است. کاربری درباره این موضوع نوشته: «طرف از صبح تا شب آواز ایران ایرانش گوش ملت رو کر کرده بود، حالا رفته کانادا بچهاش رو به دنیا بیاره!» کاربری با کنایه به تبلیغات جوان برای اپلیکیشن روبیکا نوشت: «به احترام مردم خوب ایران، ما رفتیم کانادا تا بچهمون ایران به دنیا نیاد و شهروند کانادا بشه. تا روبیکا رو نصب کنید ما برگشتیم.» کاربر دیگری نوشته است: «آقای رامبد جوان تو که همیشه میگی به احترام ایران دست بزنیم، خیلی هم رگ ایرانیت میزنه بیرون، چرا میخوای بچهات کانادا به دنیا بیاد؟!» کاربری هم در انتقاد به این موضوع نوشت: «جالبه همون آقایی که هرشب با 100 نفر داد میزد مردم عزیز ایران ما شما رو خیلی دوست داریم، حاضر نشده بچهاش همون گذرنامه ای رو داشته باشه که مردم عزیزش دارن.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اکرم انتصاری-زمان زیادی از خبرساز شدن گروه آریان به واسطه اجرای سرخوشانه بخشی از قطعه «پرواز»، توسط یک گروه موزیک با چند سرباز نمیگذرد و حال این گروه، باز خبرساز شده است. پیام صالحی، یکی از خوانندههای این گروه، با یک پیام ویدئویی در صفحه اینستاگرام خود، از تلاشها و انجام مذاکراتی برای دوباره جمع شدن گروه آریان و از سرگیری فعالیت اعضای آن در قالب کنسرت خبر داد. خبری که شراره فرنژاد، یکی از همخوانها و نوازندههای گروه، زیر همان پست از آن اظهار بیاطلاعی کرد اما به مذاق مخاطبان خاطرهباز موسیقی خوش آمد و از آن استقبال گرمی شد.دهه 90 موسیقی پاپ در کشور را میتوان دهه بندها نامید. دهه ای که در آن خوانندههای زیادی تحت عنوان «بند»، وارد دنیای موسیقی شدند. جالب این که این مفهوم، اواخر دهه 70، توسط علی پهلوان و پیام صالحی (خوانندگان و گیتاریستهای اصلی گروه آریان) که در دوره سربازی با هم آشنا شده بودند، شکل گرفت و با اضافه شدن نوازنده و همخوانها، در قالب نخستین گروه موسیقی پاپ بعد از انقلاب، کار خود را آغاز کردند. بعد از این گروه، گروههای زیادی تلاش کردند اما هیچ کدام نتوانستند به اندازه آریان برای طرفداران موسیقی پاپ، هیجانانگیز و خاطرهساز باشند؛ البته تا زمان تولد گروهی به نام «سون» و بعد از آن «رستاک» و ... . هرچند گروه آریان به دلیل اولین بودن سختیهای زیادی را تحمل کرد و به نوعی جاده صافکن به اصطلاح «بند»های امروزی شد.
بازگشت «آریان» شدنی و موفقیتآمیز است؟
هم اکنون علی پهلوان یکی از خوانندگان اصلی گروه آریان در استرالیا به سر میبرد. هر چند خیلیها مهاجرت او به استرالیا را دلیل از هم پاشیدن این گروه میدانند، اما واقعیت این است که پهلوان طی این سالها، از موسیقی دور نبوده و به تازگی قطعه «ناب» را منتشر کرده است. شراره فرنژاد، گیتاریست و همخوان و خواهران کاشمری، همخوانهای دیگر گروه نیز، فعالیت جدی را در موسیقی دنبال نمیکنند و به نظر میرسد سحر کاشمری در خارج از ایران زندگی میکند. سیامک خواهانی، نوازنده ویولن گروه، همچنان به کار خود در نوازندگی ادامه میدهد و از دیگر اعضای هسته مرکزی گروه، خبر خاصی نیست. نکته مهمی که میتواند احتمال بازگشت گروه آریان و دور هم جمع شدن اعضای گروه را از این سر و آن سر دنیا پررنگ کند، محسن رجبپور، مدیر شرکت ترانه شرقی است که تهیهکنندگی آلبومهای این گروه و البته به شهرت رساندن بنیامین بهادری را در کارنامه کاری خود دارد. با این وضع، باز هم باید منتظر ماند و دید که آیا گروه آریان با سابقه 14 ساله فعالیت و پنج آلبوم موسیقی در کارنامه هنری خود، باز خواهد گشت و دوباره به ماشین خاطرهسازی نسل جدید تبدیل خواهد شد؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از انقلاب مشروطه، در سال 1290ش. وزیر مختار ایران از دولت آمریکا درخواست کرد تا کارشناسانی را برای استخدام به منظور اصلاح امور مالی دولت به ایران اعزام کند. بر اساس قراردادی در آن دوران، مورگان شوستر به همراه چهار مستشار و خانوادههایشان وارد ایران شدند. این مسئله در تضاد با منافع روس و انگلیس بود. بنابراین در سال 1911م./1290ش. روسیه طی اولتیماتومی به ایران خواهان اخراج مستشاران آمریکایی از این کشور شد. هر چند عموم مردم و نمایندگان مجلس از مخالفان اولتیماتوم بودند ولی دولت از ترس اشغال ایران توسط روس ها، مجلس را منحل و مورگان شوستر را اخراج کرد. تابعیت حکومت وقت در انحلال مجلس، بازتاب هایی در ایران و شهر مشهد داشت که در این نوشتار بررسی می شود:
زنان در جریان اولتیماتوم
جالب است بدانید در جریان اولتیماتوم روسیه زنان نیز همگام با دیگر گروهها جزو معترضان به روسیه بودند. پس از اولتیماتوم روسیه به ایران یکی از زنان در اجتماعی که در تهران شکل گرفته بود، برای احساسات حضار گفت: «خانم های عزیز! نترسید و جداً بکوشید تا پای اجنبی را از خاک پاک مملکتمان دور سازیم.» پس از آن زنان کوشیدند مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را کاهش دهند و حتی به مغازههایی که کالاهای خارجی می فروختند، با سنگ و چماق حمله میکردند و نیز سوار تراموای تهران نمیشدند به گمان آن که متعلق به روسهاست.
انجمن مخدرات وطن که توسط بانو آغابیگم در1328 ق. تاسیس شده است، تحریم کالاهای خارجی را اعلام کرده است. زیرا این انجمن در پایان یکی از راهپیماییها علیه اولتیماتوم روسیه، نامهای به مجلس فرستاد و در آن نوشت:«قشون روس اقامت انداخته و انگلیس به غیر حق.... ما را تهدید می کند.» بنابراین هدف انجمن مخدرات عبارت بود از: «دفاع از استقلال کشور»، «مخالفت با وامگیری خارجی»، «جلوگیری از خرید کالاهای اجنبی» و «تبلیغ کالای داخلی».[1] علاوه بر اینها، پس از حمله روسیه به ایران (که با توافق و رضایت انگلیس صورت می گرفت) فضایی شکل گرفت که در آن زنان برای انتقام گرفتن از دولتهای اروپایی، به قهوهخانهها می رفتند و از صاحبان این اماکن میخواستند تا مصرف شکر اروپایی را متوقف کنند و در غیر این صورت، قهوهخانهها را ببندند. همچنین استفاده از کالسکه اروپایی را که بیشتر وسیله انتقال زنان بود تحریم کردند. روزنامه «ایران نو» در گزارشی از اقدامات زنان در تحریم کالاهای خارجی، آن را با عنوان «مردانگی زنان» ستوده است.[2]
تحریم و بایکوت امتعه روس
«مورگان شوستر» در کتاب «اختناق ایران» راجع به فعالیتهای ضدروسی مردم ایران نوشته است: «از طرف علما و پیشوایان روحانی، حکم به تحریم و بایکوت امتعه روس و انگلیس شد، ایرانیان سواری تراموای تهران را که به سبک قدیم بود، به گمان آن که متعلق به روسهاست نیز ترک کردند. وزیر مختار بلژیک از این مقدمه برافروخته شده و اعتراضات بسیار، به وزارت خارجه ایران نمود، به جهت این که اداره تراموای، متعلق به یکی از ابناء وطن مشارالیه بود. تمام آن روز ترامواهای مزبور، خالی و بدون مسافر میگردیدند. جوانان و شاگردان مدارس و زنان، دستهدسته فضای خیابان ها را پُر نموده بودند. دریچهها و شیشههای مغازههایی که در آن، امتعه روسی نمایش داده و فروخته میشد، شکستند. سعی و مواظبت تامی نمودند که کسی چای نخورد، اگرچه چای هندوستان هم باشد. زیرا که اغلب چایهای تهران از روسیه می آمد.[3]»
مشهد و اولتیماتوم
هرچند مجلس شورای ملی در آذرماه 1290 اولتیماتوم روسیه را رد کرد ولی نیروهای روسی دخالتهای بیشتری میکردند. مولف «تاریخ معاصر مشهد» ضمن بررسی واکنش مردم به اولتیماتوم روسیه نوشته است: «مردم مشهد در برابر تحرکات روس ها بیکار ننشستند. انقلابیون مشهد شامل گروهی از روحانیون، مجاهدین قفقازی و حتی مردم عادی، آماده پایداری و ایستادگی مسلحانه در برابر نیروهای روسی شدند. در این راستا یکی از روحانیون مشهد به نام «حاج شیخ مهدی سلطان المتکلمین» در اجتماع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد، مفاد اولتیماتوم روسیه و همچنین فتوای آخوند خراسانی مبنی بر لزوم جهاد برضد روسها را برای حاضران خواند که با واکنش شدید ضدروسی آنان مواجه شد. روسها برای تضعیف مقاومت مردم مشهد، دست به کوشش های مختلفی زدند و از آن میان کوشیدند به صفوف روحانیون مشهد که در آن زمان حدود سه هزار نفر بودند نفوذ کنند اما توفیق نیافتند و تنها توانستند با رشوه دادن و فریفتن یکی از تجار مشهدی به محفل مشروطه خواهان نفوذ کنند.
صدور فتوای جهاد بر ضد روس ها از طرف آخوند خراسانی، باعث تحریم مصرف کالاهای روسی در مشهد شد.[4] »
شاگردان مدارس مشهد به تحریک معلمان خود، و به قول مولف «حدیقة الرضویه» با عَلَم و بیرق در کوچه و بازار دست به راهپیمایی ضد روسی زدند و این دوبیت را به زبان سرود میخواندند:
آن چه اندر پرده داری آسمان بنما عیان تن نخواهند داد بر ظلم و ستم ایرانیان
سر به کف جان در قدم داریم ما ورد زبان یا که استقلال ایران یا که مرگ ناگهان [5]
واکنش علمای مشهد
علمای مشهد در مخالفت با اقدامات روسها اعلامیهای در تحریم کالاهای روسی صادر کردند که در این زمینه آمده است: «چون اجحافات و تجاوزات دولت روس که چون شعله آتش بر خرمن اسلام افتاده از حد گذشته است... از امروز به ترک امتعه روس میان بسته و با تمام نفرت خودمان اجناس این دولت جایر(ستمکار) را به نظر بیقابلیتی دیده و کلیه مال التجاره از قند و چای روس و سایر اقمشه و اشیاء را بر خود حرام داشته و هرکس از ایرانیان که جنس روسی استعمال کند او را از کسوت روحانیت عاری شناخته و با او آمد ورفت را موقوف خواهیم کرد.»
موضوع تحریم کالاهای روسی در مشهد تا آنجا پیش رفت که یکی از روحانیون ساکن مشهد عمامهاش را که از پارچه کتان روسی بود، به صورت نمادین پاره کرد و در آتش بخاری انداخت. گروهی از اعضای انجمن ایالتی مشهد نیز از او پیروی کرده و به عنوان عزاداری و به سبک ایرانی، پیراهنهای خود را دریده و مصرف پارچه و کتان، چای و قند روسی را تحریم کردند. این موضوع دور از دید آنتونی وین مولف کتاب «ایران در بازی بزرگ» نبوده است. وی در صفحاتی از کتاب درباره این موضوع نوشته است: «در مشهد روس ها به شدت منفور شده بودند. قزاق ها با آب تنی با بدن برهنه همراه با اسبهایشان، به حساسیت های ایرانیان توهین می کردند. آقازاده، متولی جدید آستان قدس(پسر آقا محمد کاظم خراسانی، یکی از روحانیون بزرگ ایرانی مقیم نجف)، تحریم کالاهای روسی را اعلام و حتی تا جایی پیش رفت که از مصرف قند روسی با چای خود در انظار عمومی خودداری کرد.[6] »
منع چای و قند روسی و مصرف قهوه و عسل
براساس گزارش روزنامه «نوبهار»، از اواسط ماه محرم در مجالس روضه خوانی شهر مشهد به جای قند و چای، از قهوه و عسل استفاده می کردند. مردم مشهد در ابتدای کار تحریم، همکاری زیادی به عمل آوردند اما به دلیل این که «غلامحسین خان» صاحب اختیار حاکم جدید مشهد بر اوضاع مسلط نشده بود، وضعیت عمومی این ایالت و به خصوص مشهد تعریفی نداشت. دوره تحریم کالاهای روسی در مشهد طولانی نبود. چند روز بعد از اعلام تحریم، یک تاجر هندی، عهده دار تحویل چهل بار قند روسی شد و مردم هم واکنشی نشان ندادند. با این که عده ای از ملّیون(طرفداران ملت) نامه هایی تهدیدآمیز به بازرگانانی که با روسیه معامله می کردند، نوشتند، اما تاثیری نداشت. [7]
آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدا... مازندرانی نیز از نجف، در تلگرافی به مجلس شورای ملی اعلام کردند: «عجالتاً مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه که اولین قدم دینداری و وطن خواهی است بعون ا... تعالی و حسن تأیید باید سریعاً اقدام شود.[8] »
نهایت این که، روسها با گسترش حضور خود در خراسان به دنبال بهانه ای میگشتند تا بتوانند این بخش از خاک وطن را تصرف کنند.[9] بنابراین فعالیت های ضد روسی مردم مشهد موجب تحریک روس ها شد و آنها، بعدها نیروهای نظامی را وارد شهر مشهد کردند.
منابع
[1] مشعلداران و پیشتازان آزادی زنان. بدرالملوک بامداد. ج 2. تهران: زیتون. 1352، ص48 [2] انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. ژانت آفاری. ترجمه جواد یوسفیان. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 1369، ص60 [3] اختناق ایران. مورگان شوستر آمریکایی، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری؛ با تصحیح و مقدمه و حواشی و اسناد محرمانه منتشر نشده در ایران، توسط فرامرز برزگر و اسماعیل رائین. تهران: صفی علیشاه. ۱۳۴۴، ص230 [4] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی . ج1. مشهد. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص122 [5] الحدیقة الرضویة. محمدحسنبن محمدتقی خراسانی شهیر بهروی. مشهد: شرکت چاپخانه خراسان. ۱۳۲۶. ص171 [6] ایران در بازی بزرگ. آنتونی وین. ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی. تهران: پیکان. ۱۳۸۳، ص249 [7] تاریخ معاصر مشهد. یوسف متولی حقیقی. ج1، ص124 [8] روزنامه حبل المتین کلکته،ش 16 ،س 18 ،13 شوال 1328، ص 9 [9] انقلاب اسلامی در مشهد. غلامرضا جلالی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات. ۱۳۹۴، ص105
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بلاتکلیفی حدود 20 ساله 200 پروژه و 70 سرمایه گذار در بافت اطراف حرم، پای استاندار را هم به این ماجرا باز کرد. به گزارش «خراسان رضوی»، حدود دو هفته گذشته جمعی از کارآفرینان و سرمایه گذاران، در جلسه ای با استاندار به گفت وگو نشستند و درباره مشکلات موجود سرمایه گذاری در بافت اطراف حرم سخن گفتند. جلسه ای که در آن استاندار تاکید کرد که «باید تعهدات مدیریت شهری در قراردادهای رسمی و معتبر مبنای عملکردها قرار گیرد و این تعهدات اجرایی شود». شهردار هم در این جلسه با اشاره به این که مشکلات موجود در طرح نوسازی بافت پیرامونی حرم مطهر و حقوق مکتسبه در این بافت باید به سرعت تعیین تکلیف شود، گفت: با موافقت استاندار هر هفته چهار پروژه سرمایه گذاری در بافت پیرامون حرم را در شورای راهبردی که در این خصوص تشکیل شده است، بررسی خواهیم کرد. البته موضوع پروژه های بلاتکلیف در منطقه ثامن، یکی از محورهای جلسه دوشنبه هفته گذشته استاندار، شهردار و جمعی از مسئولان استانی با وزیر راه و شهرسازی نیز بود؛ جلسه مفصلی که به گفته «محمدحسین روشنک» رئیس اتحادیه صادرکنندگان استان، به جمع بندی قابل قبولی در زمینه بافت اطراف حرم رضوی دست یافت که البته جزئیات این تصمیمات هنوز اعلام نشده است اما به گفته معاون شهردار مشهد، با توجه به ورود استاندار به این موضوع و تاکید بر حل مشکلات موجود، مقرر شده است ظرف دو ماه این پروژه ها به صورت جداگانه بررسی و درباره آن ها تصمیم گیری شود.
یا عمل به تعهدات یا پرداخت خسارت سرمایه گذاران
«روشنک» که به عنوان یکی از این سرمایه گذاران در دیدار با استاندار نیز حضور داشت، در گفت و گو با «خراسان رضوی» درباره جزئیات آن جلسه می گوید: رعایت احترام به قول و قرارها، توافق نامه ها، صورت جلسات و آن چه سازمان های دولتی و شهرداری به کارآفرینان و سرمایه گذاران قول داده بودند و تعهد کردند تا آن ها را به سرمایه گذاری در پروژه های اطراف حرم تشویق کنند، از جمله موضوعات مورد بررسی بود. وی ادامه می دهد: اگر طرحی 20 سال قبل تصویب شده و بر اساس آن سرمایه گذاران به میزان زیادی در اطراف حرم سرمایه گذاری کرده اند، امروز هیچ مقامی شرعی و قانونی حق ندارد برای سرمایه های مردم و موقعیت املاک آن ها خارج از ضوابط طرح تصمیم بگیرد. مگر این که ابتدا توسط کارشناسانی که سرمایه گذار هم قبولشان دارد، خسارت سرمایه گذار و کارآفرین برآورد شود. رئیس اتحادیه صادرکنندگان خراسان رضوی می افزاید: به عنوان مثال شهرداری ملکی را بر حسب طرح مصوب به سرمایه گذار در حاشیه خیابان 30 متری فروخته و سرمایه گذار هم بر همین اساس سرمایه گذاری کرده است. حالا درست نیست که راه و شهرسازی یا هرجای دیگری بیاید و بگوید می خواهیم این خیابان را 20 متری یا 29 متری کنیم چرا که سرمایه گذار براساس خیابان 30 متری سرمایه گذاری کرده است. وی یادآور می شود: در جلسه با استاندار، سرمایه گذاران و کارآفرینان از مسئولان استانی، کشوری و شهری هیچ چیزی نخواستند جز این که تعهدات و تفاهم نامه ای که امضا شده است، رعایت شود. چه معنایی دارد میراث فرهنگی قبل از این که شهرداری پروژه ها را به سرمایه گذاران و کارآفرینان بفروشد، پای نقشه را امضا و برای مثال پروژه را در 10 طبقه، تایید کرده است؟ سرمایه گذار بر اساس پروانه صادر شده و مجوز و قراردادی که دارد سرمایه گذاری کرده است. اگر ایرادی هست به نرخ روز اسکناس هایش را تحویل بدهند، چون ادعا دارند برای میراث فرهنگی ضرر دارد. «روشنک» تصریح می کند: این که بیان می شود، طرح های تاش و مهرازان خوب نبوده است، معنایی ندارد. اگر در جایی اشتباهی صورت گرفته، آن اشتباه را اصلاح و خسارت را به سرمایه گذاران پرداخت کنند؛ نه این که اساس طرح را زیر سوال ببرند، آن هم طرحی که 20 سال از آن می گذرد و 70 درصد از آن هم اجرا شده است. خسارت این کار بر دوش 200 سرمایه گذار خواهد بود و این موضوع به دور از منطق و اصول است.
عزم جدی استاندار برای تعیین تکلیف پروژه ها
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی هم که از جمله مسئولان حاضر در جلسه سرمایه گذاران با استاندار بود، به خبرنگار ما می گوید: اعتقاد داریم حوزه شهری مشهد به خصوص حوزه گردشگری و خدمات شهری، یکی از ظرفیت های بزرگ سرمایه گذاری استان است. «علی رسولیان» با تاکید بر عزم جدی استاندار در تعیین تکلیف پروژه های بر زمین مانده، اظهار می کند: استاندار محترم بازدیدی از پروژه های اطراف حرم داشتند. بیشتر از 200 پروژه مشکل دار در آن محدوده وجود دارد که رقم سرمایه گذاری آن ها بالاست و اگر بتوانیم پروژه های گردشگری و اطراف حرم و منطقه ثامن را سامان دهی کنیم، به جذب سرمایه گذاری حدود 50 هزار میلیارد تومان خواهیم رسید.
مشکلات پروژه ها از کجا نشات می گیرد؟
معاون اقتصادی استاندار به مشکلات این پروژه ها هم اشاره می کند و می گوید: بخشی از این مشکلات مربوط به اختلاف طرح جامع در اطراف حرم رضوی است که دچار تغییر و تحولاتی شده است و آقای استاندار به جد پیگیر هستند تا پیشنهادها را تعیین تکلیف کنند.وی موضوع دیگر را مربوط به بوروکراسی های اداری می داند و می افزاید: استاندار تکلیف کردند زمانی که طرح مصوب شد، ادارات آب، برق، گاز و راه و شهرسازی موظف به همکاری با سرمایه گذار هستند. آستان قدس رضوی و شهرداری هم حمایت جدی از طرح های سرمایه گذاران دارند تا از فرصت سرمایه گذاری منطقه برای ایجاد اشتغال بهره ببریم. رسولیان درباره زمان رسیدگی به این مشکلات نیز می گوید: همین روزها استاندار مذاکراتی را برای بخشی از اقدامات خواهند داشت و شهردار هم اعلام کرد هفته ای چهار پروژه را تعیین تکلیف می کند، همچنین راه و شهرسازی هم قبل از تیرماه امسال، طرحی را که اداره کل میراث فرهنگی استان ارائه داده است، با رعایت حقوق مکتسبه سرمایه گذاران تعیین تکلیف می کند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غفوریان- شفاف سازی در صندوق بازنشستگی کشوری از جمله شعارهایی است که ظاهرا مدیرعامل جوان و جدید این صندوق به آن همت گمارده است. هشتگ شفافیت (#شفافیت) در توئیتر فضایی است که از چندی قبل برخی مدیران عمدتا جوان و البته اهالی رسانه آن را پیگیری می کنند. وزیر ارتباطات نیز در همین زمینه تاکنون چند پیام تولید کرده است اما دکترسیدمیعاد صالحی مدیرعامل 37ساله این صندوق در مدت دوسه ماه گذشته و شروع کارش در این مجموعه ظاهرا خیلی جدی به جان ویژه خواران و مدیران ناشایسته در شرکت های تابعه این صندوق افتاده است. او در جدیدترین اقدامش سامانه شفافیت صندوق بازنشستگی کشوری را راه اندازی کرده است که البته پیش از این نیز اعلام کرده بود از این پس کار در شرکت های اقتصادی صندوق بازنشستگی فقط براساس کارآمدی و تخصص و تعهد خواهد بود. حالا او سامانه شفافیت را راه اندازی کرده که درباره آن در توئیتر نوشته است: « گام اول: انتشار مدارک تحصیلی مدیرانعامل و هیئتمدیره صندوق و هلدینگ ها. کیفیت و ارتباط برخی مدارک تحصیلی تعجبآور است!کارشناسی ادبیات،فلسفه،حقوق قضایی و.. . .طبیعی است برخی دکتری مکانیک شریف را با این مجموعه بی ربط بدانند! » او البته جمله آخر این پیامش را درباره کسانی نوشته است که مدرک وی را بی ارتباط به مدیرعاملی در صندوق بازنشستگی کشوری قلمداد کرده بودند.
نوروزگردی مدیران با جیب بازنشستگان
صالحی 13 خرداد نیز در خصوص شفاف سازی هایش در صندوق بازنشستگی نوشته بود: «طبق گزارش عضو جدید منصوب این جانب در هیئت مدیره شرکت هتلهای ایرانگردی، بیش از ۴۰۰ ویژهخوار، اسکان و حتی غذای نوروز را مهمان جیب بازنشستگان بودهاند. هر۶۳ هتل موظف اند فاکتور اعیاد نوروز و فطر را یک جا تسویه کنند. همه بدانند در دفاع از بیتالمال با احدی تعارف نداریم. »
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نام حسن صباح و تروریستهای خنجر به دست او، در میانه قرن پنجم هجری قمری، لرزه بر اندام صاحبان قدرت و مکنت میانداخت. صباح و پیروانش، مجموعهای منسجم و به هم پیوسته را تشکیل میدادند که در اقصی نقاط ایران، درون مستحکمترین دژهای موجود، روزگار میگذراندند و به هیچ کس، جواب پس نمیدادند. امپراتوری وسیع سلجوقیان که در عصر ملکشاه و دوران وزارت خواجه نظامالملک توسی، اوج اعتلای خود را تجربه میکرد و از کوههای بامیان در افغانستان، تا کرانههای دریای مدیترانه را زیر سلطه خود داشت، قادر نبود دژهای رفیع اسماعیلیان را تسخیر کند و به وحشت جانکاهی که خواب و خوراک را از حاکمان سلجوقی گرفته بود، خاتمه دهد. هالهای از ترس و وهم، اطراف قلعههای اسماعیلیان را فرا گرفته بود و همین موضوع، باعث میشد روایتهای هولناکی درباره فعالیت و اقدامات آن ها، در میان مردم منتشر شود؛ روایتهایی که راست یا دروغ، آن ها را متهم به سختکشی مخالفان میکرد. برخی مدعی بودند که تروریستهای اسماعیلی، حتی جنازه مقتول را با خود میبرند؛ آن ها جسد را در حوضی لبریز از تیزاب(اسید سولفوریک) میاندازند تا تمام اعضا و جوارح قربانی، در اسید حل شود و اثری از وی باقی نماند.
تروریست های سمج!
صرف نظر از اینکه روایتهای منسوب به حسن صباح و البته جانشینان وی، درباره نحوه ترور مخالفان، چقدر قرین صحت است، در یک موضوع نمیتوان تردید کرد و آن، استقامت و سماجت تروریستهایی است که از سوی رهبر اسماعیلیان، برای ترور برگزیده و اعزام میشدند. در واقع وقتی فرمانروای الموت، فرمان قتل فردی را صادر میکرد، تردیدی نداشت که تروریستهای از جان گذشتهاش، به زندگی وی پایان خواهند داد. سماجت تروریستها برای انجام مأموریتشان، باعث شد که درباره نحوه آمادهسازی روحی آن ها برای این اقدام نیز، در میان مردم، داستانهایی نیمه واقعی و گاه مطلقاً افسانه، رواج پیدا کند که یکی از مهم ترین آن ها، داستان «حشاشین» است.
معنای «حشاشین»
برخی «حشاشین» را به معنای داروفروشان گرفته و گفتهاند که مقصود از کاربرد چنین اصطلاحی برای تروریستهای اسماعیلی، این است که آن ها، به شغل داروفروشی اشتغال داشتند و از آن برای پوشش فعالیتهای مخفیانه خود استفاده میکردند. این ادعا چندان صحیح به نظر نمیرسد. گروهی دیگر، اصطلاح «حشاشین» را در معنای استفاده از «حشیش» به عنوان یک ماده مخدر گرفتهاند؛ به اعتقاد این گروه، سران اسماعیلیان و به ویژه حسن صباح، از این ماده مخدر برای ایجاد اختلال در مشاعر پیروان متعصبشان و القای خواستههای فرقه به آن ها، بهره میبردند.
درِ باغ سبز با حشیش!
برخی از جهانگردان اروپایی، مانند مارکوپولو که در دوران اضمحلال قدرت اسماعیلیان، گذرشان به خاورمیانه افتاده است، چنین نقل کردهاند که در قلعههایی مانند الموت یا در نزدیکی آن ها، باغهایی مصفا ترتیب داده شده و انواع وسایل کامجویی در آن ها فراهم آمده بود. سران فرقه، پیروان متعصب خود را تحت تأثیر تخدیر حشیش قرار میدادند، سپس چشمهای آن ها را با پارچه میبستند و با همان حالت، به باغهای مصفا منتقل میکردند و پارچه را از روی چشمان آن ها بر میداشتند و مهمانان را به لذت بردن از مواهب موجود در آن بوستان فرا میخواندند. پس از چند صباحی، مجدداً این پیروان بخت برگشته، در دود حشیش، گرفتار خُماری میشدند و با چشمان بسته، نزد رئیس فرقه باز میگشتند و او، با زیرکی و استفاده از واژگانی تأثیرگذار، به آن ها چنین القا میکرد که اگر از دستورها تبعیت کنند، فرجامی جز آن باغهای پر نعمت نخواهند داشت و اینچنین، پیروان متعصب خود را با خنجرهای تیز و باریکِ مخفی شده در آستین، به آدمکشی وادار میکرد.از قربانیان معروف این آدمکشیها، میتوان به خواجه نظامالملک توسی و المسترشد بالله، خلیفه عباسی، اشاره کرد. هرچند که گروهی از مورخان، برخی اقدامات تروریستی اسماعیلیان را به سفارش رقبای سیاسی قربانیان میدانند. شهرت این موضوع چنان بود که بعدها، در ادبیات مغرب زمین، تروریستهای حسن صباح و جانشینان او را با عنوان «حشاشین» یا «Assassin» میشناختند و به رازآلود بودن این فرقه باور داشتند و گاه، برای فعالیتهای سری خود، به شیوه آن ها رو میآوردند.
نقدهایی به روایت
با این حال، کسانی که این ادعا را افسانهای بیش نمیدانند، کم نیستند. پُل آمیر، نویسنده کتاب مشهور «خداوند الموت»، یکی از این افراد است که شکل گرفتن چنین شایعاتی را درباره اسماعیلیان، معلول اقدامات شاخهای از این فرقه در سوریه میداند که دست برقضا، در تقابل با صلیبیون قرار داشت و بیشتر اطلاعات غربیها درباره حسن صباح و پیروانش، از طریق همین شاخه کسب و به اروپا منتقل شد. چنین دیدگاهی از سوی برخی تاریخنگاران نیز مطرح شده است و آن ها، اقدام به استفاده از مواد مخدر برای تحریک و تطمیع تروریستهای حسن صباح را، با خُلقیات وی مغایر میدانند و بیشتر، وابستگی عاطفی و اعتقادی اسماعیلیان را به زعیم این فرقه، به عنوان دلیلی برای چنین اقداماتی بر میشمرند. میدانیم که حسن صباح، در امور اعتقادی بسیار سختگیر بود و حتی گزارشهایی در دست است که وی، دو فرزند خود را به دلیل تخلف از قوانین فرقه، به قتل رساند و در نهایت، فردی غیر از خاندانش را به عنوان جانشین برگزید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.